سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
کمک آموزشی

دکتر شریعتی اساساً یک متفکر، یک معلم، یک مبلغ و یک مبارز بود. او به‌عنوان محصول پاک و مؤمن عصر و زمان خود، کاشف راه و زندگی جدیدی بود که تنها به ایران محدود نمی‌شد و به همین دلیل از دیگر متفکرانی که بر افکار عمومی در ایران تاثیر گذاشتند، متمایز بود.

منبع :انتشارات گاج

تاریخ نشان داده است که میان شرایط اجتماعی و تکامل اندیشه روشنفکران تاثیر متقابلی حکمفرماست. معمولاً یک روشنفکر حساس و صادق در یک محیط غیرانسانی احساس خفگی می‌کند و علیه نابرابری و استثمار دست به طغیان می‌زند. او با نیروی اندیشه‌اش که از طریق سخن گفتن و نوشتن بیان می‌شود، علیه سیستم فاسد جامعه‌اش اعلان «جهاد» می‌کند.

دکتر شریعتی اساساً یک متفکر، یک معلم، یک مبلغ و یک مبارز بود. او بعنوان محصول پاک و مؤمن عصر و زمان خود، کاشف راه و زندگی جدیدی بود که تنها به ایران محدود نمی‌شد، و به همین دلیل از دیگر متفکرانی که بر افکار عمومی در ایران تاثیر گذاشتند، متمایز بود.

شریعتی در اوضاع اجتماعی ـ سیاسی معاصر خود یک شورشگر، یک اصلاح‌طلب و یک «مجاهد» بحساب می‌آمد، اما روحیه مخالفت و سرکشی او از پوچگرایی و نیهیلیسم ناشی نمی‌شد، بلکه برعکس شناخت آگاهانه مشکلات واقعی ایرانیان و بویژه نسل جوان روح شریعتی را برانگیخت. برتر و بالاتر از هرچیز، او رنج عمیقی از بدبختی و سرنوشت مصیبت‌بار نوع انسان می‌کشید.

سرمایه‌های او در این مسیر خوفناک ذهن فعال، دید و برداشت تشخیص‌گرایانه، و گنجینه آگاهی و شناختی بود که از مکاتب فکری و عملی گوناگون گردآورده بود. شگفت‌انگیز نیست که شریعتی با برخورداری از آن مواهب و استعدادها، در سه صحنه مذهب، جامعه‌شناسی و سیاست به منظور ارائه سنتزی میان ارزش‌های سنتی و ارزش‌های جدید، ظاهر شد  و شرافت انسانی و خیر اجتماعی را سرلوحه اهداف نهائی خود قرار داد.

دکتر علی شریعتى در سال 1312 در خانواده‌اى مذهبى چشم به جهان گشود. پدر او استاد محمد تقى شریعتى ،مردى پاک و پارسا و عالم به علوم نقلى و عقلى و استاد دانشگاه مشهد[فردوسی] بود. على پس از گذراندن دوران کودکى وارد دبستان شد و پس از شش سال وارد دانشسراى مقدماتى در مشهد شد.

علاوه بر خواندن دروس دانشسرا در کلاس‌هاى پدرش به کسب علم مى‌پرداخت. معلم شهید پس از پایان تحصیلات در دانشسرا به آموزگارى پرداخت و کارى را شروع کرد که در تمامى دوران زندگى کوتاهش سخت به آن شوق داشت و با ایمانى خالص با تمامى وجود آنرا دنبال کرد.

شریعتى در سال 1334 به دانشکده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه مشهد وارد شد و رشته ادبیات فارسى را برگزید. در همین سال على با یکى از همکلاسی‌های خود بنام پوران شریعت رضوى ازدواج می‌کند. وجود تفکر خلاق باعث شد که معلم شهید در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثارى چون: ترجمه ابوذر غفارى، ترجمه نیایش اثر الکسیس کارل و یک رشته مقاله‌هاى تحقیقى در این زمینه همت گمارد.

معلم انقلاب در سال 1337 پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسى به ‌علت شاگرد اول شدنش براى ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وى در آنجا به تحصیل علومى چون جامعه شناسى، مبانى علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامى پرداخت و با اساتید بزرگى چون ماسینیون، گورویچ و سارتر و ... آشنا شد و از علم آنان بهره‌هاى بسیار برد.

دوران تحصیل شریعتى همزمان با جریان نهضت ملى ایران به رهبرى مصدق بود که او نیز با قلم و بیان خود و نوشته‌هاى محکم و مستدل از این حرکت، دفاع می‌نمود. وى پس از سال‌ها تحصیل با مدرک دکترا در رشته‌هاى جامعه شناسى و تاریخ ادیان به ایران بازگشت. در همان دوران نیز فعالیت‌هاى بسیارى در زمینه‌ها‌ى سیاسى و مبارزاتى و اجتماعى داشت که به گوشه‌اى از آن فعالیت‌ها می‌پردازیم.

در سال 1959 میلادى به سازمان آزاد‌ی‌بخش الجزایر می‌پیوندد و سخت به فعالیت می‌پردازد. در سال 1960 میلادى مقاله اى تحت عنوان "به کجا تکیه کنیم" را در یکى از نشریات فرانسه منتشر می کند. در سال 1961 میلادى مقاله "شعر چیست؟" سارتر را ترجمه و در پاریس منتشر می‌نماید و در همان اول به علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر گرفتار می‌شود و در زندان پاریس با "گیوز" مصاحبه‌اى می کند که در سال 1965 در توگو چاپ می‌شود.

در سال 1961 نیز مقاله‌اى تحت عنوان "مرگ فرانتس فانون" را در پاریس منتشر می کند، همچنین در طول مبارزات مردم الجزایر براى آزادى دستگیر می شود و مورد ضرب و شتم پلیس فرانسه قرار می گیرد و روانه بیمارستان می شود و سپس به زندان فرستاده می‌شود. همچنین با مبارزان بزرگ ملت‌هاى محروم نیز آشنا می شود.

وى در سال 1343 به ایران باز می گردد و در مرز ترکیه و ایران توقیف و به زندان قزل قلعه تحویل داده می‌شود و بعد از چند ماه آزاد و به خراسان زادگاهش می‌رود. در سال 1344 مدتى پس از بیکارى، اداره فرهنگ مشهد، استاد جامعه شناسى و فارغ التحصیل دانشگاه سوربن را بعنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبیرستان در یکى از روستاهاى مشهد استخدام می کند، و سپس در دبیرستان به‌ تدریس می پردازد و بالاخره به عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد می‌شود.

در سال 1348 به حسینیه ارشاد دعوت می‌شود و بزودى مسئولیت امور فرهنگى حسینیه را به‌ عهده گرفته و به تدریس جامعه شناسى مذهبى، تاریخ شیعه و معارف اسلامى می‌پردازد. در این محل است که دکتر شریعتى با قدرت و نیروى کم نظیر و با کنجکاوى و تجزیه و تحلیل تاریخ، چهره‌هاى مقدس و شخصیت‌هاى بزرگ اسلام را معرفى نمود. استحکام کلام، بافت منطقى جملات با اتکاء به پشتوانه فنى و عمیق فکریش هر شنونده‌اى را در کوتاه‌ترین مدت سرا پا گوش می‌ساخت و در نیم راه گفتار تحت تاثیر قرار می داد و سپس به هیجان مى آورد.

در سال 1352، رژیم، حسینیه ارشاد که پایگاه هدایت و ارشاد مردم بود را تعطیل نمود، و معلم مبارز را به‌مدت 18 ماه روانه زندان می کند و در خلوت و تنهائى است که على نگاهى به گذشته خویش مى افکند و استراتژى مبارزه را بار دیگر ورق زده و با خداى خویش خلوت می کند. از این به بعد تا سال 1356 و هجرت، دکتر زندگى سختى را پشت سر گذاشت.

ساواک نقشه داشت که دکتر را به هر صورت ممکن از پا در آورد، ولى شریعتى که از این برنامه آگاه می شود، آنرا لوث می کند. در این زمان استاد محمد تقى شریعتى را دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار داده بودند تا پسرش را تکذیب و محکوم کند. اما این مسلمان راستین سر باز زد، دکتر شریعتى در همان روزها و ساعات خود را در اختیار آنها می گذارد تا اگر خواستند، وى را از بین ببرند و پدر را رها کنند.

در مهر ماه سال 1353 ساواک که غافل‌گیر شده بود و از محبوبیت على آگاه، او را بدست شکنجه روحى و جسمى سپرد. می‌خواستند او را وادار به همکارى نموده، اما پاسخ او که هیچگاه حقیقتى را به خاطر مصلحت ذبح شرعى نکرده است چنین بود :" و اگر خفه‌ام کنند سازش نخواهم کرد و حقیقت را قربانى مصلحت خویش نمی‌کنم." دکتر در 25 اردیبهشت ماه 1356 تهران را بسوى اروپا ترک گفت تا دورانى جدید را با مطالعه و مبارزه آغاز کند. سر انجام در روز یکشنبه 29 خرداد ماه 1356 با قلبى عاشق، اندیشه‌اى پاک، ایمانى محکم، زبانى قاطع، قلمى توانا، روانى آگاه و سیمایى آرام بسوى آسمان‌ها و آرامشى ابدى عروج کرد و عاشقان و دوستداران خود را در این فقدان همیشه محسوس تنها گذاشت.

یکی از موفقیت‌های بزرگ دکتر شریعتی در زمینة تاثیرگذاری بر جوانان بود. شریعتی با روش ایمان‌برانگیز، منطقی، علمی و مترقی خود نفوذ فوق‌العاده‌ای روی جوانان تحصیل‌کرده ایران به‌جای گذاشت و آنها را از ستایش کورکورانه غرب و بی‌تفاوتی یا خصومت نسبت به مذهب بازداشت. او  با یک برداشت اسلامی، بسیاری از مکاتب فکری، فلسفی، الهی و اجتماعی را مورد مطالعه قرار داد. از اعماق اقیانوس عرفان شرق سربرآورد و بر مرتفعات بلند و دشوار علوم اجتماعی جدید غرب بالا رفت و با وجود این خود را نباخت و مغلوب نشد، و با تمام تجاربی که در این سیر بدست آورده بود، به پایگاه اولیه و بومی خود بازگشت.

دکتر شریعتی نه یک متعصب مرتجع بود که بدون آگاهی از موضوعات و مسائل جدید با آنها سر به مخالفت بردارد و نه به اصطلاح از روشنفکران غرب‌زده بود که به تقلید از غرب برمی‌خیزند و پایگاه و هویت خود را از دست می‌دهند. او که از شرایط و اوضاع و احوال و نیز نیروهای فعال زمان خود کاملاً آگاه بود، رسالت روشنگری توده‌ها و آشناکردن آنها با تاریخ و ارزش‌های باشکوه خود را آغاز کرد. 

برخی از آثار دکتر شریعتی:

با مخاطب‌های آشنا
خودسازی انقلابی
ابوذر
بازگشت
ما و اقبال
تحلیلی از مناسک حج
شیعه
نیایش
تشیع علوی و تشیع صفوی
جهت‌گیری طبقاتی در اسلام
تاریخ تمدن جلد1
تاریخ تمدن جلد2
هبوط در کویر
فاطمه، فاطمه است




موضوع مطلب :


سه شنبه 94 تیر 9 :: 9:37 صبح ::  نویسنده : andishe abi